از وقتی رفتی چشام فقط سیاهی میبینه
تا میام حرفی بزنم بغض راه گلمو میگیره
دلم عجیب بی طاقت نگاته
تو گیر و داد اون همه خاطراته
هرشب شو با یاد تو سرمیکنه
اگه تو یه شب نباشی این دل من تب میکنه
سیاهی چشاتو هرلحظه پر رنگ میکنه
رنگ اون چشای نازتو هر شب قشنگتر میکنه
از وقتی رفتی با تنهایی هم خونه شدم
واسه ریختن درد چشام راهی هر لونه شدم
داغ دلم مث دل شقایقاست
فریاد بی صدای من تو کوچه ی اقاقیاست
سرخی رنگ گونه هام مال سیلی بی صداست لبای گاز گرفتمم مال نگاه بی هوای ادماست
غنچه های یاس باغچه مون با رفتنت گل نشدن گنجیشکای ترانه خون بعد توعاشق نشدن
از وقتی رفتی از دردام به هیچ کس نمیگم صبرمیکنم خودت بیای تا ببینی چه دلگیرم
دنیای من با رفتنت مثل سراب تو قصه هاست مثل شبای اول, رفتن پیش خود خداست….
[ شنبه 92/4/8 ] [ 7:4 عصر ] [ ن.حیدری ]